بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت بی حوصله هاست، مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله است، بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست، باز می پُرسَمَُت از مسئله ی دوری و عشق و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست .
هر جا خیال روی تو باشد
مرا آنجا خوش است.
تنها تویی در گوشه تنهاییم مهربان هم نفسم امام رضا
سلام.امام خوبیها
آقا بره اهو یه ساله شد.یه شب تو غفلت مثل همیشه سپری می کردم روزگار را
که عطر خوشت جان تازه ای در وجودم جاری کرد و مرا سرشار از عشقت کرد
شبی که هیچ وقت فراموش نمیکنم
ضامنم شدی .
آهوی جانم خسته و زار و پریشان
در مرغزار زندگی می گشت حیران
در سبزه زار هستی ام خوش می خرامید
از شاخسار عمر غافل خوشه می چید
از چشمه سار عیش لختی جرعه نوشید
گاهی فراز کوه نخوت پای کوبید
شیطان غفلت قصد صید آهویم کرد
دامی به پیش پای آهویم بگسترد
دام گنه را در خفا گسترد صیاد
آهوی جانم بی خبر در دامش افتاد
روحم ز پا افتاده نالان است و محبوس
گوید که عمرم رفت از کف آه وافسوس
ناگه نسیمی خوش وزید از بوستانها
شمسی بتابید از فراز آسمانها
این مشک و عنبر گوئیا از کوی یار است
آری صبا این بوی گیسوی نگار است
خورشید رخشان گشته از رخسار نیکوش
بد سبزه زاران طره ای از تاب گیسوش
مولای من ای ضامن آهوی صحرا
ای ملجا و ای محرم و آرام دلها
بنگر درون سینه ام دردی نهان است
سری که رخشان در نهان شیعیان است
این سر همان عشق علی و آل طاهاست
این عشق پاک شیعه بر اولاد زهراست
این صید گر در دام شیطان اوفتاده است
صیاد بر حلقش گر اینک پا نهاده است
عشق ولایت در درونش گشته جاری
آیا سزد او را به صیادان سپاری
فریاد زد مولا به شیطان، دست بردار
آورده او بر ما پناه، او را میازار
این آهوی زار و پریشان شیعه ماست
او را رها کن، لطف و احسان پیشه ماست
:: بازدید از این مطلب : 614
|
امتیاز مطلب : 426
|
تعداد امتیازدهندگان : 200
|
مجموع امتیاز : 200